چهل روزگی عارفه السادات
سلام عسل مامان امروز دقیقا چهل روزه که خدا شما رو به من و بابایی هدیه داده. ما امروز کلا خونه مامان جون بودیم. مامان جون حق بزرگی بر گردن شما داره تو رفتارات مواظب باش چون خیلی براتون زحمت میکشه و خیلی خیلی هم دوستون داره راستش بین خودمون بمونه گاهی وقتا میترسم جای منو بگیرن از بس بهت محبت میکنن شما هم خیلی باهاشون انس گرفتی وقتی باهات حرف میزنن این قدر ذوق میکنی که نگو انگار میخوای جوابشون رو بدی امروز وقتی با شما حرف میزدن سه بار بغلشون اقون گفتی راستش هنوز به همه اقون نمیگی خیلی باید به وجد بیای تا بگی. قربونت برم امروز یه حرکت باحالم کردی وقتی داشتم باهات حرف میزدم دو تا دستای کوچولوتو باز کردی انگار میخوای بیای بغلم خیلی کیف ...